
ن : mohsen vafaee

ت : چهار شنبه 23 شهريور 1390

ز : 11:23
|
+
ساعت 3 شب بودکه صدای تلفن پسری را از خواب بیدار کرد. پشت خط مادرش بود.پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟مادر گفت:25 سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی؟
مادر گفت : فقط خواستم بگویم تولدت مبارک.پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد، صبح سراغ مادرش رفت .
وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت ولی مادر دیگر در این دنیا نبود ..
نظرات شما عزیزان:
:: برچسبها:
دلنوشته,